من خودم سالها دفتردار بودم، هرچند هرگز به دفتر تعاونی 1401 خاطراتم به عنوان مخزن رویاهای ملموس فکر نمیکردم. من به شدت با مفهوم ژان دیدیون از نویسندگان خصوصی همذات پنداری کردم.
«یک نژاد کاملاً متفاوت، بازآراییکنندههای تنها و مقاوم، بداخلاقیهای مضطرب، کودکانی که ظاهراً در بدو تولد مبتلا به نوعی از دست دادن هستند.
من دوست دارم کلاس های نویسندگی خلاق را با بحث در مورد مقاله او، “درباره نگه داشتن یک دفترچه” شروع کنم، که شامل توصیف اجبار برای ضبط همه چیز است.
از دانشجویان کارشناسی خود میپرسم که آیا این نوع نوتبوک را نگه میدارند یا نه، و آنها اغلب بدشانسی میکنند تا زمانی که متوجه شوند که یک دفترچه یادداشت میتواند یک حساب اینستاگرام، صفحه پینترست یا گوشی هوشمند باشد.
بسیاری از آنها به جمع آوری تصاویر اعتراف خواهند کرد. برخی دوست دارند در مکان های عمومی استراق سمع کنند یا نقل قول های خنده دار از بستگان خود را بنویسند.
من آنها را تشویق میکنم که یک دفترچه یادداشت فیزیکی بخرند، به اندازهای کوچک که در جیب قرار گیرد، و به جایی جدید و عمومی بروند.
یک سخنرانی در مورد موضوعی خارج از رشته تحصیلیشان، یک رستوران بوفه، یک کافی شاپ ایده این است که به یکباره با خود و در جهان باشیم و در مورد یک داستان یا پروژه یا مقاله فکر کنیم.
در عین حال جزئیات حسی را که اگر به دستگاهی خیره میشویم یا روی جایی که باید تمرکز کنیم، به راحتی از دست میدهیم را غرق کنیم. بعدی باشید. مجموعه نوت بوک من بسیار زیاد و نامرتب است.
نه بر اساس موضوع یا حتی یک برند ترجیحی. من کتابهای خالخالی، مولسکینهای مرتب، مجلات صحافی زیبایی دارم که دانشآموزان و دوستان به من دادهاند.